فرهام نفس مامان و بابا

عکسهای آقا فرهام در اولین نوروز زندگیش... الهی همیشه روزهای زندگیت نوروز باشه و خوشبخت باشی پسرکم...       پسملی در میان شکوفه های بهاری باغ آقاجون...       پسر اندر بغل پدر     پسملی و باباشی و آقا جون   فدای اون لبخند قشنگت       عکس سه نفره...                     دوست دارم فرهام جوووووووووووووووووونیییییییییییییییییییی ...

                مامان فدای اون چشمای خوشجلت ...     ...

اوایل اسفند تصمیم گرفتیم چند روزی بریم شمال ... شما چهار ماهه بودی ... یکمی سرد بود اما حسابی خوش گذشت ... عکسها در ادامه مطلب...           ...

پسر گلم مامان بعد از به دنیا اومدن شما مدتی رفت همدان ؛ خونه آبایی (مامان مامانت) ... از اونجایی که همدان خیلی سرده خیلی زود هم برف اومد و شما اولین بارش برف را دیدی ...عزیزم امیدوارم همه روزهای زندگیت به سفیدی همین برف باشه     ...

عزیز دل مامان چهل روز از تولد تو کوچولوی دوست داشتنی گذشت ...خب برای مامان و بابا که اصلا تجربه ای نداشتن یکم سخت بود اما در کنار تو بودن برای ما پر از لذت و خوشبختی بود....   ...

پسر کوچولوی ما ششم آبان 1392 در ساعت 21/35  دقیقا روز تولد باباشی در بیمارستان پیامبران به دنیا اومد و زتدگی مارو متحول کرد ... دلبندم دوست داریم و بهت افتخار میکنیم ...