این روزهای فرهام جونی
گل پسر مامان چهارمین مرواریدت مبارک
آقا فرهام این روزها مثل موشک از این طرف به اون طرف میری و اصلا یه جا بند نمیشی دقیقا 25 تیر ماه شما شروع کردی چهار دست و پا راه رفتن و من و بابایی کلی ذوقیدیم
وقتی بهت میگم بیا تو بغلم فوری دستات را به سمتم دراز میکنی
عاشق بادکنکی و روزی یه دونه میترکونی و بابایی همش کارش بادکنک خریدنه
از اونجایی که خیلی بابایی تشریف داری یه وقتایی بابا بابا صداش میکنی اما ناقلا مامی رو نمیگی
عاشق انواع سیم و سبد و گوشی تلفن و کنترل تلویزیون و بخصوص لپ تابی ... مامان جان لپ تاب ترکوندی
الهی قربونت برم وقتی که صدای اذان پخش میشه با دقت گوش میدی
همراه ما سر سفره غذا میشینی و حسابی همه چیز رو بهم میریزی و میخندی
روزی نیم ساعت موزیک کلاسیک موزارت یا بتهوون گوش میدی و برای خودت حال میکنی
کلی کیف میکنی وقتی عکسها و فیلمهای خودت رو میبینی
موقع لالات که میشه خودت میای سرت رو میزاری روی متکا یا روی زانوی من تا لالات بدم عزیزم
پسرم من و بابا عاشقتیم و هر حرکت کوچولوی تو برای ما به اندازه همه دنیا می ارزه
عکسها در ادامه...